loading...
جوکهای دوست داشتنی
نفس 81 بازدید : 25 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (1)

 

مردم از وبلاگ و وبسایت دوستاشون مطالب علمی و هزار جور نکته ی مفید یاد میگیرن بعد وبلاگ دوستای من بدون فیلتر شکن باز نمیشه

 

 

 

 

 

 

آورده اند که..
یارانه بگیری را دیدند که درقعرجهنم گرفتار45 اژدهای دوسرهمی بود
وفریادکنان کمک همی طلبید وکس به فریاداو نرسید
وصالحان همی گفتندکه این 45اژدها همان 45هزارتومان یارانه است که وی درطول حیات میگرفته وازگرفتن آن انصراف نداده است واینک این45اژدها ازرنجاندن اوانصراف نمیدهند

 

 

 

 ﺯﺩﻩ: ﻓﺮﻫﺎﺩ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ
ﻟﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻘﺶ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻩ
.

.
ﻭﺍﻻ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﭼﺸﻤﺶ ﺩﻧﺒﺎﻝ
ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﻟﯿﻠﯽ
ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻗﺒﻞ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ
ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ

 

 

 

بقیه در ادامه ی مطلب

 

 

 

 

نفس 81 بازدید : 19 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (1)

 

زنه از کوبا تا فلوریدا صد مایل شنا کرده که پیام صلح و دوستى رو به جهانیان برسونه

بعد من چون کنترل دور بود ازم دیشب با تلوزیون روشن خوابیدم       

 

 

 

یه دوستی دارم خیلی آدم کثیف و غیربهداشتیه

الان داره با سوییچ ماشینم سنگای ته کفششو درمیاره

و انگار نه انگار که من با این سوییچ گوشامو تمیز میکنم

 

 

 

یه سوال

تو تبلیغات یخچال فریزر همیشه یه کیک دست نخورده تو یخچاله

اصلا مگه همچین چیزی ممکنه ؟

 

 

 

 

 

 

چرا باید “خردل” اسم یه سس باشه اما “بزدل” یه توهین ؟

آخه بین بز و خر هم تبعیض ؟؟؟ آخه تا چه حد ؟؟؟

 

 

ﻣﻦ اصولا هیچوقت ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺭﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ

۶ ، ۷ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ مطمئن ﺷﻢ قشنگ ﺭیدﻡ

 

 

 

دیشب به مامانم میگم منو بفرست خونه شوهر خودتو راحت کن.
میگه اولا کسی از جونش سیر نشده بیاد تو رو بگیره..
دوما حق الناسه، ما خودمونو راحت کنیم دیگران رو ناراحت؟!


 

 

دختراي خارج تو 15-16سالگي زادواج ميكنن مادر ميشن

اونوقت تو ايران دختره 20 سال سنشه نقاشي كشيده فرستاده واسه خاله شادونه

 

 

 

 


شما خواهر گمشده ندارین ؟؟؟
:|

 

 

 

 

نفس 81 بازدید : 24 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)

 

پدر از پسرش پرسيد: امتحان رياضي امروزت چطور بود؟

پسر: يكي از جوابهام غلط بود.

پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟

پسر:پنج تا.

پدر: اين خيلي عاليه، پس بقيه سؤال ها رو درست حل كردي؟

پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقيه نگاه كنم

 

 


 

یارو به خدا میگه 10000000 سال برات چقدره؟ میگه 1 دقیقه
یارو باز میگه ای خدا 10000000 تومان پول برات چقدره؟ میگه 1 تومان
میگه پس 1 تومان به من بده
خدا میگه 1 دقیقه واسا


 

یارو میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲ تاشون سوال می کردن... ۶۰ تاشون حالیش می کردن

 

 

 

 

 

 

یه روز حیف نون  تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من

 

 


به حیف نون می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم

 

 

حیف نون سوار الاغ داشته میرفته. هر کی بهش نگاه میکرده میگفت: چیه خر دو طبقه ندیدی.

 

 

حیف نون خواب میبینه داره بازی میکنه باباش رو میکُشه میره مرحله بعد. از خواب بلند میشه میبینه باباش جلوش نشسته میگه اه سیو نکردم.

 

 

ﺑﻪ مخاطب خاصم ﻣﯿﮕﻢ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﺰﺍﺣﻤﻢ ﻣﯿﺸﻪ ، چیکار کنم ؟

ﻣﯿﮕﻪ ﻋﮑﺴﺘﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﮕﻪ !

من

بازم من

و باز هم من

اصلا خاک بر سر من  !

 

 

 

 

 

 

 

 

نفس 81 بازدید : 47 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)

 

انشای تنز یک کودک

نام : کمال

کلاس :دوم دبستان

موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید

بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.

تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش

به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید

زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند.

مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید

من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.

همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.

دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!

البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!

این بود انشای من .

ـــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ                ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ

 

نفس 81 بازدید : 24 چهارشنبه 20 فروردین 1393 نظرات (0)

 

 

رتبه کنکور دختر عموم رو براش اس ام اس کرده اند.
اومده می گه: نمی دونم کی واسم شارژ ایرانسل فرستاده

 

 

 

دو تا خانوم داشتن با خاطرات لاغریشون واسه هم افه میومدن. اولی می گه من اونقدر لاغر بودم که وقتی می رفتم حموم مامانم با یه چیزی روی چاه رو می پوشوند تا من توی چاه نیفتم. دومی می گه این که چیزی نیست، من یه بار یه آلبالو رو با هسته قورت دادم، همه ی فامیلامون می گفتن اوا زری خانوم چند ماهه حامله ای؟

 

 

 

 

پسر خالم آیپدشو گذاشته بود رو زمین
منم فک کردم از این ترازو دیجیتالاس رفتم روش وایسادم

 

 

دختر ۱۲ ساله اومده پست گذاشته:
از درد تنهایی بمیر، اما زاپاس عشق کسی نشو…”
خوب، سوالی که پیش میاد اینه که: عروسک این بچه رو کی برداشته؟

 

 

 

مامانم میخواست زنگ بزنه به خالم، شماره رو اشتباه گرفت
یارو گوشی رو از اون ور برداشت گفت: بله؟
مامانم هول کرد گفت: ببخشید مثل این که معذرت میخوام!

 

اگر خسیسه برات یه اس ام اس داد ، بدون که به یادته ، اگردو تا اس ام اسفرستاد بدون که خیلی خاطرت می خواد ، اگر سه تا اس ام اس فرستاد ، بدون که موبایل مال خودش نیست.

 

 

داریم آبگوشت میخوریم, گوش کوبُ گرفتم دستم ، تیریپ خاطره های کودکی.به بچه خواهرم میگم :دایی جون این گوش کوب سنش از منم بیشتره . مادرم از اون ور میگه : فایدشم همین طور

 

 

 

بقیه در ادامه ی مطلب

 

 

نفس 81 بازدید : 49 چهارشنبه 20 فروردین 1393 نظرات (1)

 

 

به يه یکی ميگن نظرت در مورد ازدواج چيه ؟ به نظر من ازدواج بايد فاميلي باشه. ميگن چرا ؟ چون تمام خانواده ما ازدواج فاميلي كردند. مثلا داييم زن داييمو گرفته، عموم زن عمومو گرفته


 

هر زنی ممکنه واسه همسرش ملکه نباشه اما هر دختری واسه پدرش پرنسسه.


 

 

آیا می دانید تاثیر جمله این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد به مراتب بیشتر از جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد. یکم خجالت بکشیم.!

 

 

بوســـه اسم است، چون عمومی است فعل است، چون هم لازم است هم متعدی. حرف تعجب است، چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند. ضمیر است، چون از قید انسان خارج نیست . حرف ربط است، چون 2 نفر را به هم متصل میکند


 

یارو رفت انگلیس . صبح پاشد رفت با زنش بیرون . یه انگلیسی از کنارش رد شد گفت : گود مرنینگ سر . یارو گفت : سر گود مرنینگ . زنش گفت : چی گفت ؟ یارو : هیچی ! گفت سلا م العایکم منم گفتم و الیکم اسلام .

ارتباط برخی ترانه ها با مباحث شرعی:
خوشگلا باید برقصن...امر به معروف
ای قشنگتر از پریا تنها تو کوچه نریا...نهی از منکر
ای خانم کجا کجا؟ ...صیغه فضولی
دلم فقط تو رو می خواد...تارک الدنیا
یه ماچ داد و دمش گرم ...اکرام ایتام
نمره بیست کلاسو نمی خوام ...ایثار

 

به 4 دلیل برات SMS می فرستم : 1) خیلی باحالی 2) دوست دارم 3) دل تنگت میشم 4) ارزش زنگ زدن نداری.

 

از یارو میپرسن شما همتون اینقدر ساده این؟(خر) میگه: نه بابا، راه‌ راهمون تو

آفریقاست!( گور خر)

 

 

بسمه تعالی ،وسلام علی خاتم الانبیا محمد مصطفی و جمیع الانبیا و مرسلین ,والعجمعین المعصممین . غرض مزاحمت بود، که بحمدالله حاصل شدSMS  )   مخصوص نیمه شبه)

 

دختر : شما کارت تبریک های عاشقانه و زیبا دارید؟ فروشنده : نظرتون در مورد این کارت چیه؟ روش نوشته :"تقدیم به تنها پسری که تا الان دوستش داشتم دختر: عالیه! من 10 تا از این کارت می خوام.

 

 

فانتزی من اینه:
به طرف بگم جدا شیم بعد محکم بزنه تودهنم و بگه خفه شو کصافطه خر بیا بغلم….
ولی همیشه از شانس بده من طرف میگه اوکی هرجور راحتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نفس 81 بازدید : 24 یکشنبه 13 بهمن 1392 نظرات (1)

 

 

      دو تا تنبل دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن.

 

 

عروس ميره گل بچينه ، شهرداری ميگیرتش.

 

 

 

يه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطي مي‌كنه، ميره انگشت مي‌كنه تو حلق راننده قطار.

 

 

 

 

يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم.

 

 

 

خواهرزاده‌ام وقتی میگه این چیه!؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده

 

 

 

دختره داشته بافتنی میبافته میبینن هر دفعه ای یک بوئی هم میاد ، میپرسن پس این بو چیه ، میگه مامانم گفته یکی زیر میبافی یکی رو یکی ول میکنی .

 

 

         طرف یه تیکه آشغال مي پره  تو چشمش . می ره جلوی آينه  تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!

 

تو اتوبوس بودم یه پسره میحواست به دختره شماره بده

یهههو پیرزنه برگشت گفت :خجالت بکش این جای خواهرته....

پسره برگشت گفت من نباید شماره خواهرمو داشته باشم؟

 

دقت کردین تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه ، فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن بارداری!!!!
به این روش میگن گرده افشانی کردن

 

دستما من زیر درخت آلبالو گم شده.سواد داری؟(خو چه ربطی داشت؟)

نوچ نوچ بی سوادی؟نوچ نوچ پس تو خر من هستی

و به این ترتیب ما اسکل وار بزرگ شدیم!

این یکیش خیلی خارجیه:آن مان نباران دودو اسکاچی آنی مانی کلاچی!!!!!(یعنی چی آخه؟؟؟زبون آفریقایی میخوندیم؟!!)

ده بیست سه پونزده هزار و شصت و شونزده هر کی میگه شونزده نیست 17.18.19.20(بقیشو حال کن)خاله پیرزن خونه نیست!آخه رفته انگلیس!تا بخره خودنویس!خودنویسش گرونه دونه ای یه قرونه(یعنی خیلی گرون بوده مثلا)

این یکی که خدای تاثیر گذاری بود...اتل متل توتوله!گاو حسن چه جوره؟!نه شیر داره نه پستون(بعد خیلی جالبه که بدون شیر و پستون شیرشو صادر کردن به هندوستان)یک زن کردی بستون(و این گونه بود که از هند به کردستان سفر کردیم)

حالا این یکی...                                                                                     

حسن یک حسن دو حسن سه حسن دنده به دنده حسن بشقاب پرنده حسن چرا نمیخنده(و بعد در کمال تعجب و ناباوری)حسن میشینه میخنده حسن نوکر بنده

...

این یکی هم که نهایت هنر ما رو در متصل کردن مسایل نامربوط به هم نشون میداد!!!!

یک.یه دوستی داشتم دو.دوسش میداشتم(تا این جا یه ذره ربط داشت)

سه سپاس گذارم! چهار چاره ندارم!پنج پنجه آفتاب! شیش شیشه شکستم! هفت هفتیر کشم من! هشت هشت تیر کشم من! نه نامه رسونم! ده دروازه بونم! (و پس از انتخاب تمامی شغل های آبرو مند میزدیم تو کار مطربی!!!)

یازده ریزه میزه! دوازده قر میریزه!.....

اصن مغز داشتیم ما!!!!

بعد ازمون انتظار دارن بریم خارج درس بخونیم اونا هم راهمون بدن!!!


 

 

 

 

 

نفس 81 بازدید : 27 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (2)

 

      تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت : تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره

...

منم گفتم : استاد منظورتون کدوم تهشه ...

نمیدونم چی شد که اخراجم کرد.

 

 

 

با سگم عکس گرفتم گذاشتمش توفیس بوک . پسر خالم زیر عکسم نوشته کدوم تویی؟!؟.
:|
چرا من از هیچکی شانس نیاوردم عاخه! :|

 

 

 

 

يارو وسط دانشگاه دستش تو دماغشه
1
ساعت بهش زل زدم بلكه خجالت بكشه
برگشته به من ميگه آقا مزاحم نشو كار دارم !

 

 

    معلم : 10 تاسيب داريم من 9 تاشو ميخورم ، چند تا سيب ميمونه؟ بچه: همون يكي روهم بردار بخور بدبخت سيب نخورده

 

 

 

 

پول کم آوردم . زنگ زدم به مامانم که برام تو کارتم بریزه . شماره 16 رقمی کارتمو براش خوندم . بعد گفت : باشه فقط اسمت چی بود ؟

 

 

   یارومی ره جهنم دمپایش را پرت می کنه تو بهشت به خدا میگه برم بیارمش؟

 

 

 

 

 

     دکتر برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه.

 

      به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!

 

 

 

 

نفس 81 بازدید : 31 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (2)

 

 

تاريخچه تقلب از جايي شروع مي شود كه " حسن كچل " براي نخستين بار به مكتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهيانه كودكان مكتب بود ؛ ليك حسن كچل از روي تنبلي چشمان چپش را بر روي ورقه ي همزاد انداخت تا نكته اي بس ارزشمند از ورقه ي فوق الذكر دشت كند .

اين بود كه اولين تقلب تاريخ بشري رقم زده شد . البته اين تقلب با روش هاي بسيار ابتدايي بشري رقم زده شد. البته اين تقلب باروش هاي بسيار ابتدايي در مقابل ترفند هاي كنوني  صورت گرفت . بدين ترتيب كه حسن با كلي زور زدن خود را به بالاي ورقه ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را كش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلايي خود را آغاز كرد .

 

روش هاي نوشتاري

1. نوشتن روي كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ...
2.
نوشتن روي ديوار ، روي ميز ، پشت نيمكت ، زير نيمكت ، پشت لباس يا مانتوي دانش آموز جلويي ، ...
3.
نوشتن به روي دستمال كاغذي ، پاكت نامه ، ...
4.
نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازي آن در حفره هاي مختلفي از جمله بيني ، دهن ، گوش ، فك پايين ، دريچه آئورت ، ...

 

روش هاي باكلاس

1. استفاده از ماشين حساب مهندسي
2.
استفاده از موبايل
3.
استفاده از آيينه ، موچين ، لوازم آرايشي ، فيلم ، عكس ، ...

 

روش هاي بي كلاس

1. شيره ماليدن بر سر يكي از بچه درس خون ها
2.
خم كردن سر به روي ورقه ي طرف به صورت تابلو

 

توجه :

اگه در اين امر تبحر كافي نداريد ، اصلاً سمت اين كار نريد ؛ كه عواقبي جز‌ء ضايع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد

 

 

نفس 81 بازدید : 26 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (2)

 

مورد داشتیم که ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺷﻮ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ
ﺷﻤﺎ ؟؟
ﯾﻪ ﺯﻥ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺧﻂ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺷﻤﺎ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻢ ... ﺷﻤﺎ؟؟؟
.
.
.
.
.
ﺯﻥ ﻣﯿﮕﻪ :ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻣﺎدرتم

 

 

 

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه


 

دختره "با کلی عشوه و ناز" میگه کلی پسر با تک تک نفس های من مردن !
پسره با اعتماد نفس میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواستی نمیرن ازاون بوی بد دهنت


 

رفتم مرغ سوخاری بخرم یارو میگه همین‌جوری میبری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه شورت پاش کن جلو مهمونا خجالت نکشه


 

 

 

 

تعداد صفحات : 9

درباره ما
Profile Pic
سلاااااااامممممممم . به وبلاگ من خوش اومدید بدون نظر نرین
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    عکسا و جوکا رو سایت رو چه جوری ارزیابی می کنی؟
    یک فنجان قهوه به طعم تلخ زندگی

    یک فنجان قهوه به طعم تلخ زندگی


    آمار سایت
  • کل مطالب : 90
  • کل نظرات : 50
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 41
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 84
  • بازدید ماه : 58
  • بازدید سال : 380
  • بازدید کلی : 5,169